
چغازنبیل: سفر به قلب امپراتوری فراموششده ایلام و زیگورات اسرارآمیز آن
در میان دشتهای خشک و سوزان استان خوزستان، در فاصلهای نه چندان دور از رود دز، بنایی عظیم و پلکانی از دل خاک سر برآورده که گویی متعلق به این جهان نیست. سازهای آجری که با سکوتی ۳۲۰۰ ساله، داستان یک امپراتوری قدرتمند و فراموششده را در دل خود پنهان کرده است. اینجا چغازنبیل است؛ اولین اثر ثبت شده ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو و یکی از معدود زیگوراتهای باقیمانده در جهان که به طرز شگفتانگیزی سالم مانده است.
سفر به چغازنبیل تنها بازدید از یک بنای تاریخی نیست؛ بلکه سفری به اعماق تاریخ، به قلب باورها و آیینهای تمدن ایلام (عیلام) است. تمدنی که پیش از هخامنشیان و در همسایگی تمدنهای بزرگ بینالنهرین، یکی از قدرتهای اصلی خاورمیانه باستان بود. بیایید با هم قدم در این مکان مقدس بگذاریم و تلاش کنیم پرده از رازهای این معبد اسرارآمیز برداریم.
چغازنبیل چیست؟ یک شهر مقدس یا فقط یک معبد؟
برخلاف تصور بسیاری، چغازنبیل تنها یک معبد یا زیگورات نیست. نام اصلی و باستانی آن، “دور-اونتاش” معنای “دژِ اونتاش” است. این مکان در واقع یک شهر مذهبی کامل بوده که به دستور اونتاش-نپیریشا، پادشاه بزرگ ایلامی در حدود سال ۱۲۵۰ پیش از میلاد ساخته شد. هدف او از ساخت این شهر، ایجاد یک مرکز دینی واحد برای تمام خدایان ایلامی از سراسر امپراتوری بود؛ یک واتیکان باستانی که بتواند مردم ایلام را زیر یک پرچم مذهبی متحد کند.
این شهر از سه حصار تو در توی آجری تشکیل شده بود:
حصار اول (داخلی): این حصار، مقدسترین بخش شهر یا همان “تمنوس” را در بر میگرفت. در مرکز این بخش، زیگورات عظیم چغازنبیل قرار داشت که به دو خدای اصلی، “اینشوشیناک” (خدای نگهبان شهر شوش) و “نپیریشا” (خدای بزرگ ایلامی) تقدیم شده بود.
حصار دوم (میانی): در این بخش، معابد دیگری برای خدایان و الهههای کوچکتر ایلامی ساخته شده بود. اونتاش-نپیریشا با این کار قصد داشت خدایان مناطق مختلف امپراتوریاش را در یک مکان گرد آورد تا هم رضایت آنها را جلب کند و هم قدرت مرکزی خود را به نمایش بگذارد.
حصار سوم (خارجی): این حصار، کل شهر را در بر میگرفت و شامل کاخهای سلطنتی، خانههای مسکونی و مهمتر از همه، سیستم تصفیه آب پیشرفته و شگفتانگیز شهر بود.
بنابراین، ما با یک کلانشهر مذهبی روبرو هستیم که زیگورات، قلب تپنده و نقطه کانونی آن بوده است.
زیگورات چغازنبیل: پلکانی به سوی آسمان
بخش اصلی و حیرتانگیز مجموعه، زیگورات آن است. زیگوراتها بناهای پلکانی و توپر بودند که در تمدنهای باستانی بینالنهرین و ایلام به عنوان پرستشگاه و محلی برای نزدیک شدن به خدایان ساخته میشدند. اما زیگورات چغازنبیل ویژگیهای منحصربهفردی دارد که آن را از سایر زیگوراتها (مانند زیگورات “اور” در عراق) متمایز میکند.
معماری اسرارآمیز: این زیگورات در اصل ۵ طبقه و حدود ۵۲ متر ارتفاع داشته است (امروزه دو و نیم طبقه از آن به ارتفاع حدود ۲۵ متر باقی مانده). برخلاف زیگوراتهای بینالنهرین که طبقات جداگانه روی هم ساخته میشدند، در چغازنبیل هر ۵ طبقه از کف زمین به سمت بالا ساخته شدهاند؛ یعنی طبقات از داخل به هم متصل هستند و نه از روی هم. این تکنیک معماری در زمان خود بینظیر بوده است.
هزاران آجر کتیبهدار: یکی از شگفتیهای چغازنبیل، وجود هزاران آجر است که به خط میخی ایلامی روی آنها کتیبه نوشته شده است. این کتیبهها که در فواصل معین در دیوارها کار گذاشته شدهاند، تقریباً همگی یک متن را تکرار میکنند: “من، اونتاش-نپیریشا، این بنای بلند را ساختم و آن را به خدایان اینشوشیناک و نپیریشا هدیه کردم… باشد که اثر من مورد قبول این خدایان قرار گیرد.” این کتیبهها مانند یک شناسنامه دائمی برای بنا عمل میکنند.
پلکانهای مخفی و دروازههای باشکوه: دسترسی به طبقات بالاتر زیگورات از طریق پلکانهای آجری صورت میگرفت. برخی از این پلکانها در بدنه بنا مخفی شده بودند و احتمالاً تنها کاهنان و خانواده سلطنتی حق استفاده از آنها را داشتند. هر طبقه دروازههای طاقدار باشکوهی داشته که با کاشیهای لعابدار و تزئینات خاص مزین بودهاند.
معبد بالایی (کُکونو): بر فراز طبقه پنجم، معبدی کوچک به نام “کُکونو” قرار داشت که مقدسترین جای زیگورات بود. این معبد محل واقعی حضور خدایان تصور میشد و هیچکس جز کاهنان اعظم حق ورود به آن را نداشت. متاسفانه امروز اثری از این معبد باقی نمانده است.
رازهای سر به مُهر چغازنبیل
با وجود تمام اکتشافات، چغازنبیل هنوز رازهای بسیاری را در دل خود نگه داشته است:
ردپای کودک: یکی از تکاندهندهترین یافتهها در چغازنبیل، کشف “ردپای یک کودک” بر روی یکی از خشتهای خام است. این ردپا که به وضوح در کنار پلکان جنوب شرقی دیده میشود، این سوال را ایجاد میکند که کودکی در حین ساخت این بنای عظیم چه میکرده؟ آیا فرزند یکی از کارگران بوده؟ این ردپای کوچک، بُعدی انسانی و عاطفی به این سازه باستانی میبخشد.
قربانی انسان؟: در یکی از معابد کنار زیگورات، سکوهایی پیدا شده که برخی باستانشناسان معتقدند ممکن است برای قربانی کردن انسان یا حیوان استفاده میشده باشد. هرچند این موضوع قطعی نیست، اما وجود چنین آیینی در تمدنهای باستانی دور از ذهن نبوده و به هاله اسرارآمیز چغازنبیل میافزاید.
تصفیهخانه آب شگفتانگیز: یکی از بزرگترین چالشها در دشت خشک خوزستان، تأمین آب آشامیدنی بوده است. مهندسان ایلامی با ساخت یک کانال ۴۵ کیلومتری، آب را از رود کرخه به چغازنبیل رساندند. اما آب کرخه گلآلود بود. آنها یک سیستم تصفیه بسیار هوشمندانه طراحی کردند که بر اساس اصل ظروف مرتبطه کار میکرد و با آرام کردن جریان آب، باعث تهنشین شدن گلولای و شفاف شدن آب میشد. این شاهکار مهندسی آب در ۳۲۰۰ سال پیش، حیرتانگیز است.
چرا شهر متروکه شد؟ با مرگ اونتاش-نپیریشا، پروژه عظیم ساخت شهر مقدس متوقف شد. جانشینان او تمرکز را دوباره به پایتخت اصلی، یعنی شوش، بازگرداندند. هرچند چغازنبیل تا قرنها بعد همچنان به عنوان یک مکان مقدس مورد زیارت قرار میگرفت، اما هرگز به آن شکوه و جمعیتی که پادشاه برایش در نظر داشت، نرسید. سرانجام در سال ۶۴۰ پیش از میلاد، آشوربانیپال، پادشاه قدرتمند آشور، به ایلام حمله کرد و شهرهای شوش و دور-اونتاش را با خاک یکسان نمود. او در کتیبه معروف خود با افتخار مینویسد: “…من زیگورات شوش را که از آجرهای لعابدار ساخته شده بود، ویران ساختم…”. این ویرانی باعث شد چغازنبیل برای بیش از ۲۵۰۰ سال زیر خاک مدفون و از یادها فراموش شود.
بازدید از چغازنبیل: نکاتی برای گردشگران
بهترین زمان بازدید: پاییز، زمستان و اوایل بهار (به خصوص اسفند و فروردین). تابستانهای خوزستان بسیار گرم وطاقتفرساست.
دسترسی: چغازنبیل در حدود ۴۰ کیلومتری جنوب شرقی شوش قرار دارد. بهترین راه، استفاده از تاکسی یا خودروی شخصی از شهرهای شوش یا دزفول است.
چه چیزهایی همراه داشته باشید: آب کافی، کلاه، عینک آفتابی، کرم ضدآفتاب و کفش پیادهروی راحت.
احترام به تاریخ: لطفاً از بالا رفتن از دیوارههای زیگورات و لمس آجرهای کتیبهدار خودداری کنید. این بنا میراثی شکننده و بینهایت ارزشمند است.
قدم زدن در محوطه وسیع چغازنبیل، در سکوت وهمانگیز غروب خوزستان، تجربهای است که شما را به سفری در زمان میبرد. در آن لحظه میتوانید غوغای کارگران، دعاخوانی کاهنان و عظمت پادشاهی را تصور کنید که رویای ساخت یک مرکز ابدی برای خدایانش را در سر داشت. رویایی که هرچند ناتمام ماند، اما اثری جاودانه از خود به یادگار گذاشت.

















