
طبس؛ معجزهای سبز در قلب کویر یا سراب واقعی؟
اگر فکر میکنید کویر فقط به معنای تپههای شنی و شترسواری است، این سفرنامه دیدگاه شما را برای همیشه تغییر خواهد داد. کولهبارتان را ببندید تا به سرزمینی برویم که تاریخ، طبیعت و افسانه در آن درهم آمیختهاند.
تصور کنید ساعتها در جادهای رانندگی کردهاید که جز خاک، نمک و بوتههای خار خشک، چیزی در افق آن پیدا نیست. خورشید بیرحمانه بر سقف خودرو میتابد و گرما از آسفالت جاده بخار میشود. اینجا قلمرو سکوت است؛ جایی که کویر لوت و دشت کویر به هم میرسند. درست زمانی که چشمانتان به رنگ خاکستری و قهوهای عادت کرده و ذهنتان باور کرده که حیات در این نقطه از کره زمین به پایان رسیده است، ناگهان افق تغییر رنگ میدهد.
نه، این یک سراب نیست. این زمردی درخشان در حلقه طلایی شنهای روان است. اینجا طبس است؛ شهری که تمام قوانین طبیعت را به چالش کشیده است. شهری که در آن نخلهای خرما و درختان مرکبات در یک باغ کنار هم نشستهاند و شالیزارهای برنج در دل بیابان قد کشیدهاند. به «عروس کویر ایران» خوش آمدید.
راز بقا: چگونه بهشتی در جهنم متولد شد؟
طبس یک شهر معمولی نیست؛ یک شاهکار مهندسی آب و استقامت بشری است. در سرزمینی که آسمانش بخیل است و زمینش تشنه، مردمان سختکوش قرنها پیش با حفر قناتهای طولانی و عمیق، شریانهای حیات را از دل تاریک زمین به سطح آوردند.
وقتی وارد طبس میشوید، اولین چیزی که توجه شما را جلب میکند، بلوارهای عریض و پردرختی است که سایههای خنکشان پناهگاهی امن در برابر آفتاب کویر هستند. هوای اینجا با وجود محاصره شدن توسط بیابانهای خشک، به طرز عجیبی مطبوع و گاهی شرجی است. این تضاد، همان چیزی است که گردشگران اروپایی و ماجراجویان را سالهاست به سمت خود میکشد. اینجا جایی است که آب، حرمتی مقدس دارد و سبزی برگها، نشانه پیروزی زندگی بر نیستی است.
باغ گلشن: تالاری از بهشت روی زمین
قلب تپنده طبس، باغ گلشن است. شاید نام باغ شازده ماهان یا باغ فین کاشان را شنیده باشید، اما باغ گلشن داستانی متفاوت دارد. این باغ که میراث دوران افشاریه و زندیه است، نمونهای بینظیر از “باغ ایرانی” است که شهرت جهانی دارد.
معماری آب و گیاه
وقتی از سردرِ عظیم و آجری باغ عبور میکنید، صدای مسحورکننده آب شما را در بر میگیرد. طراحی باغ بر اساس الگوی “چهارباغ” ایرانی است؛ دو خیابان اصلی که یکدیگر را قطع میکنند و در مرکز به استخری بزرگ میرسند. اما نکته حیرتانگیز اینجاست: سیستم آبیاری این باغ به گونهای طراحی شده که آب چشمههای زیرزمینی و قناتها به صورت طبیعی و بدون نیاز به پمپهای امروزی، با فشار در فوارهها میجوشد و در جویها روان میشود.
در دو سوی جویهای آب، رقص گیاهان شما را گیج میکند. در هیچ کجای جهان معمول نیست که درختان مناطق گرمسیری (مثل نخل خرما) و درختان مناطق سردسیر یا معتدل (مثل چنار، مرکبات و گلهای رز) در کنار هم رشد کنند. اما در میکروکلیما (اقلیم کوچک) باغ گلشن، نخلها سایهبان مرکبات شدهاند و چنارها خنکی را به پای نخلها هدیه میدهند. بوی بهارنارنج در بهار، هوش از سر هر رهگذری میبرد.
پلیکانهای مهاجر: ساکنان ابدی کویر
شاید عجیبترین صحنهای که در باغ گلشن خواهید دید، حضور پلیکانهاست! بله، پلیکانهایی که زیستگاهشان کنار دریاچهها و تالابهاست، دهههاست که باغ گلشن را خانه خود میدانند. داستان از این قرار است که دههها پیش، جفتی پلیکان مهاجر در مسیر کوچ خود در این باغ فرود آمدند و دیگر هرگز آنجا را ترک نکردند. مردم طبس با مهربانی از آنها پذیرایی کردند و امروز نسلهای بعدی یا پلیکانهای اهدایی جدید، نماد زنده این باغ شدهاند. تماشای قدم زدن مغرورانه آنها در کنار استخر مرکزی، سوژهای عالی برای عکاسی است.
کال جنی: دره ارواح و رازهای باستانی
سفر به طبس فقط لطافت باغ و شالی نیست؛ باید کمی هیجان و ترس را هم تجربه کنید. در نزدیکی طبس، درهای وجود دارد که بومیان قدیمی جرات تنها رفتن به آن را نداشتند. نامش کال جنی یا “دره جنها” است.
این دره عظیم که بر اثر فرسایش آبی و بادی در طول هزاران سال شکل گرفته است، دیوارههایی بلند و پرپیچوشم دارد. وقتی باد در میان این دالانهای تو در تو میپیچد، صداهایی عجیب شبیه زوزه یا زمزمه تولید میکند که گذشتگان آن را به حضور اجنه نسبت میدادند.
دیوارههای دره پر از نقشونگارهای طبیعی، حفرهها و دودکشهای جن است. اما شگفتی واقعی، دخمهها و اتاقکهایی است که در دل دیوارههای سنگی، در ارتفاع بالا کنده شدهاند. این اتاقکها که دسترسی به آنها بسیار دشوار است، احتمالاً عبادتگاهها یا پناهگاههای پیروان آیین میترائیسم (مهرپرستی) در دوران باستان بودهاند. راه رفتن در کف این دره، جایی که گاهی جوی آبی باریک جریان دارد و نگاه کردن به آسمانی که از میان شکاف بالای سر پیداست، حس کوچک بودن در برابر عظمت تاریخ و طبیعت را به انسان القا میکند.
روستای ازمیغان: شالیزار در همسایگی نخلستان
اگر باغ گلشن شما را شگفتزده کرد، روستای ازمیغان شما را شوکه خواهد کرد. در فاصله حدود چهل دقیقهای از طبس، روستایی وجود دارد که تمام کلیشههای جغرافیایی را درهم میشکند.
در ازمیغان، شما صحنهای را میبینید که در هیچ کجای دنیا نظیر ندارد: شالیزارهای برنج در پای نخلهای خرما.
شالی، گیاهی است که غرق در آب رشد میکند و مخصوص شمال پرباران است. خرما، میوه آتش و آفتاب است. اما در ازمیغان، به لطف چشمههای دائمی و پرآبی که از کوهستان جاری است، کشاورزان محلی در کرتبندیهای پلکانی، برنج میکارند.
تصور کنید در میان ساقههای سبز و نمدار برنج قدم میزنید، صدای قورباغهها را میشنوید و وقتی سرتان را بالا میآورید، کوههای سرخ و تفتیده کویر را در پسزمینه نخلهای استوار میبینید. این تضاد رنگها (سبز زمردی شالیزار، آبی آسمان و قرمز خاک کوه) تابلویی نقاشی است که خالقش طبیعت بوده است.
در انتهای مسیر رودخانه در ازمیغان، به “تخت عروس” میرسید؛ تخته سنگی بزرگ و سفید در میان بستر رودخانه که آب زلال از اطراف آن عبور میکند و مکانی دنج برای استراحت و خنک شدن پاهای خسته مسافران است.
طاق شاه عباسی: نازکترین سد جهان
اگر مسیر چشمه مرتضی علی را ادامه دهید، به یکی از رکوردهای گینس در دنیای معماری باستان میرسید: طاق شاه عباسی.
این بنای آجری که میان دو دیواره نزدیک دره ساخته شده، با وجود عرض بسیار کم (نازک بودن تاج سد)، قرنهاست که در برابر سیلابهای ویرانگر کویر مقاومت کرده است. دیدن این سد بلند و باریک که نماد هوش مهندسان ایرانی در مهار آب بوده، حسی از غرور را برمیانگیزد.
چشمه مرتضی علی: معجزه آب گرم و سرد
یکی دیگر از عجایب طبیعی طبس که حتماً باید تجربه کنید، چشمه مرتضی علی است. در انتهای مسیری کوهستانی، رودخانهای جریان دارد که رازی در دل خود پنهان کرده است.
وقتی وارد آب رودخانه میشوید و قدم میزنید، پدیده عجیبی را حس میکنید: یک پایتان گرم است و پای دیگرتان سرد!
ماجرا از این قرار است که چشمههای آب گرم معدنی از دیواره سمت راست دره میجوشند و وارد رودخانهای میشوند که آب آن سرد است. به دلیل تفاوت غلظت و دما، این دو آب تا مسافتی طولانی با هم مخلوط نمیشوند و در کنار هم جریان دارند. این تجربه حسی، ماساژی طبیعی و لذتبخش برای روح و جسم است.
شبهای کویر: رصدخانه بیسقف
نمیتوان از طبس گفت و از آسمانش حرفی نزد. به دلیل دوری از آلودگی نوری شهرهای بزرگ و خشکی هوا، آسمان شب در طبس و کویرهای اطرافش، شفافیتی باورنکردنی دارد.
وقتی خورشید غروب میکند و خنکای شب جایگزین گرمای روز میشود، نمایش اصلی آغاز میگردد. کهکشان راه شیری با چنان وضوحی بالای سرتان کشیده میشود که گویی میتوانید دست دراز کنید و ستارهها را بچینید. برای عاشقان نجوم و عکاسان شب، کویر طبس یک استودیوی عکاسی بینهایت است. سکوت شب کویر، سکوتی سنگین و پرمعناست که تنها با صدای سوختن هیزم در آتش کمپ میشکند.
نایبند: ماسوله کویر
اگر وقت کافی دارید، حتماً سری به روستای نایبند بزنید. این روستا که در فاصله دورتری از شهر طبس قرار دارد، ساختاری پلکانی شبیه به ماسوله گیلان دارد، با این تفاوت که در دل کویر لوت واقع شده است. بام هر خانه، حیاط خانه بالایی است.
اما آنچه نایبند را جادویی میکند، انبوه نخلستانهایی است که روستا را در آغوش گرفتهاند. خانههای خشتی و گلی با سقفهای گنبدی، در کنار نخلهای سرسبز و آسمانی که شبها با میلیاردها ستاره آذین بسته میشود، نایبند را به مکانی برای فرار از هیاهوی دنیای مدرن تبدیل کرده است.
سوغات و طعمهای طبس
سفر به طبس بدون چشیدن طعمهایش کامل نیست.
- خرمای طبس: شیرین، گوشتی و بینظیر. انواع مختلف خرما در اینجا کشت میشود که سوغاتی عالی برای دوستانتان است.
- مرکبات: پرتقال و نارنگی طبس عطر و طعم خاصی دارند که ناشی از آفتاب فراوان منطقه است.
- نان و شیرینیهای محلی: نانهای ادویهدار و قطابهای محلی که با سبزیجات معطر کویری پر میشوند.
- صنایع دستی: حصیربافی با برگ درخت خرما (که به آن پش میگویند) هنر دست زنان و مردان این دیار است. زنبیلها، زیراندازها و ظروف حصیری، یادگاریهایی زیبا و سازگار با محیط زیست هستند.
راهنمای سفر به بهشت کویر
برای اینکه بهترین تجربه را داشته باشید، به این نکات توجه کنید:
بهترین زمان سفر
طبس شهری کویری است، بنابراین تابستانهای بسیار گرمی دارد.
- طلاییترین زمان: پاییز و زمستان و اوایل بهار. در این فصلها، هوای روزها بهاری و مطبوع و شبها کمی خنک است. عطر بهارنارنج در اواخر اسفند و اوایل فروردین، شهر را پر میکند.
مسیر دسترسی
- قطار: یکی از بهترین و راحتترین راهها برای رسیدن به طبس، استفاده از قطار است. ایستگاه راهآهن طبس در مسیر خطوط اصلی شمال به جنوب و شرق قرار دارد و سفر با قطار از میان کویر، خود تجربهای دیدنی است.
- هواپیما: فرودگاه طبس پروازهایی محدود اما منظم به تهران و برخی شهرهای دیگر دارد.
- خودرو شخصی: اگر عاشق رانندگی در جادههای بیپایان هستید، جادههای منتهی به طبس (چه از سمت یزد، چه مشهد و چه اصفهان و بیرجند) امن و آسفالت هستند، اما باید حتماً پیش از سفر از سلامت خودرو و پر بودن باک بنزین اطمینان حاصل کنید، زیرا فواصل بین پمپبنزینها و استراحتگاهها در دل کویر زیاد است.
اقامت
از هتلهای مدرن و مهمانسراهای دولتی گرفته تا اقامتگاههای بومگردی سنتی در روستاهای اطراف (مانند اصفهک و ازمیغان)، گزینههای متنوعی برای هر بودجهای وجود دارد. اقامت در خانههای خشتی بازسازی شده در اصفهک، تجربهای نوستالژیک از زندگی گذشتگان را به شما هدیه میدهد.
کلام آخر: طبس، درسی از امید
سفر به طبس، تنها یک تفریح نیست؛ یک کلاس درس است. درسی از امید و تلاش. دیدن اینکه چگونه انسان و طبیعت دست در دست هم دادهاند تا در جایی که همه چیز رنگ نیستی دارد، زندگی بیافرینند، الهامبخش است.
اینجا میآموزید که حتی در سختترین شرایط، میتوان سبز ماند و شکوفه داد. اگر دلتان برای سکوت، آسمان پرستاره، صدای آب در جویهای باغ ایرانی و مهماننوازی گرم مردمان کویر تنگ شده است، طبس آغوش خود را به روی شما گشوده است.
این بهشت پنهان را قبل از اینکه شلوغ شود، کشف کنید. آیا آمادهاید تا بوی بهارنارنج را در وسط بیابان استشمام کنید؟
چکلیست پیشنهادی برای سفر به طبس:
- کفش پیادهروی مناسب (برای کال جنی و مسیرهای کوهستانی)
- کلاه آفتابگیر و عینک دودی
- کرم ضد آفتاب
- لباس خنک نخی برای روز و یک ژاکت سبک برای شبهای کویر
- صندل یا کفش آبنوردی (برای چشمه مرتضی علی)
- دوربین عکاسی و پاوربانک
سفرتان به دیار نخل و شالی، سبز و پرخاطره باد!























